English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (510 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
joyride U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
joyrides U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
I said it only in fun. U فقط برای تفریح این حرف رازدم
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
recreations U تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreation U تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreating U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreates U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreated U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreate U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
steal U به سرقت بردن یا سرقت کردن
steals U به سرقت بردن یا سرقت کردن
accident ambulance U اتومبیل اضطراری برای حوادث
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
regalement U خوشگذرانی
revelry U خوشگذرانی
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
feast U خوشگذرانی کردن
feasted U خوشگذرانی کردن
feasting U خوشگذرانی کردن
feasts U خوشگذرانی کردن
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
epicureanism U فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
venery U شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
nitro U مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
winging U بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing U بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
The party is over! <idiom> U خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
jaunt U تفریح
paseo U تفریح
recreative U تفریح
recreation U تفریح
gusts U تفریح
gust U تفریح
amusements U تفریح
amusement U تفریح
disporting U تفریح
diversions U تفریح
recreations U تفریح
diversion U تفریح
divertimento U تفریح
disported U تفریح
disport U تفریح
jaunts U تفریح
disports U تفریح
amusing U تفریح دهنده
skittle U بازی تفریح
recreating U تفریح کردن
recreated U تفریح کردن
game U تفریح کردن
recreates U تفریح کردن
recreate U تفریح کردن
amusive U تفریح امیز
amusingly U تفریح دهنده
diverting U تفریح امیز
article U تفریح کردن
sporting U تفریح دوستانه
breaks U زنگ تفریح
promenader U تفریح کننده
to d. one self U تفریح کردن
articles U تفریح کردن
break U زنگ تفریح
Break. Recess. U زنگ تفریح
amusive U تفریح دهنده
All work and no play. U کار بدون تفریح
happy hour <idiom> U ساعات تفریح وخوشی
plays U تفریح بازی کردن
played U تفریح بازی کردن
play U تفریح بازی کردن
splurging U تفریح وولخرجی کردن
playing U تفریح بازی کردن
entertained U عزیزداشتن تفریح دادن
entertains U عزیزداشتن تفریح دادن
To be fond of fun. U اهل تفریح بودن
pastime U تفریح کاروقت گذران
splurged U تفریح وولخرجی کردن
splurge U تفریح وولخرجی کردن
splurges U تفریح وولخرجی کردن
pastimes U تفریح کاروقت گذران
entertain U عزیزداشتن تفریح دادن
thefts U سرقت
affrication U سرقت
theft U سرقت
robberies U سرقت
housebreaking U سرقت
dishonest removal of property U سرقت
thievery U سرقت
robbery U سرقت
tpnd U سرقت
theft, pilferage, non delivery U سرقت
larceny U سرقت
stealing U سرقت
This is not my idea of pleasure ( fun ) . U به نظر من این هم تفریح نشد
play U تفریح کردن ساز زدن
played U تفریح کردن ساز زدن
plays U تفریح کردن ساز زدن
playing U تفریح کردن ساز زدن
playful U اهل تفریح و بازی بازیگوش
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
amuses U مشغول کردن تفریح دادن
dalliance U تفریح و بازی از روی هوسرانی
sportive U سرگرم تفریح وورزش ورزشی
roof garden U تفریح گاه بالای بام
skylark U تفریح وجست وخیز کردن
skylarks U تفریح وجست وخیز کردن
amuse U مشغول کردن تفریح دادن
lifted U سرقت ترقی
open theft U سرقت مشهود
lifting U سرقت کردن
purlion U سرقت کردن
kidnapping U سرقت و دزدیدن
grand larceny U سرقت عظیم
commit theft U سرقت کردن
lift U سرقت کردن
grand larceny U سرقت کبیره
heists U دزدی سرقت
heist U دزدی سرقت
lifted U سرقت کردن
attempted theft U شروع به سرقت
housebreak U سرقت کردن
prowling U تکاپو سرقت
lifting U سرقت ترقی
lifts U سرقت کردن
prowled U تکاپو سرقت
prowls U تکاپو سرقت
duff U سرقت گوسفند
prowl U تکاپو سرقت
lift U سرقت ترقی
lifts U سرقت ترقی
contructive larcency U سرقت اعتباری
affricate سرقت کردن
stealer U مرتکب سرقت
kleptomaniacs U عاشق سرقت
kleptomaniac U عاشق سرقت
aggravated theft U سرقت مشدد
banditry U سرقت مسلح
attempted theft U سرقت ناتمام
kleptomania U جنون سرقت
plagiarism U سرقت تالیفات یا اختراعات
burglarizing U سرقت مسلحانه کردن
stick up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
stick-up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
snaffle U دزدیدن سرقت کردن
stick-ups U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
pirated edition U نسخه سرقت شده
pirate disc U نسخه سرقت شده
burglarizes U سرقت مسلحانه کردن
hold up U با اسلحه سرقت کردن
sacrilege U سرقت اشیاء مقدسه
attempting to steal U شروع کردن به سرقت
software piracy U سرقت نرم افزاری
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
sacrilege U سرقت ازاماکن مقدسه
expilation U سرقت مقرون به ازار
kidnap U ادم سرقت کردن
kidnapped U ادم سرقت کردن
pirate copy U نسخه سرقت شده
burglarized U سرقت مسلحانه کردن
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
burglarize U سرقت مسلحانه کردن
kidnaps U ادم سرقت کردن
tubing U ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
robbery U سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robberies U سرقت مقرون به ازار یاتهدید
april fool U کسی که در روز اول اوریل الت تفریح میشود
bearbaiting U نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
salami technique U سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
waifs U اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com